!!!فرهاد کوه کن

Friday, November 29, 2002


التماست نمي كنم !
تنها مي نويسم : بيا
بيا و امشب را
بي گريه كنارم باش
مگر چه مي شود ... ها !

ديروز يه فرمول بسار مهم رباضي ياد گرفتم
دكارت رياضي دان و فيلسوف مشهور فرانسوي
جامعه رو به صورت رياضي تعريف كرده و در مورد
هر جامعه اي از خانواده گرفته تا جامعه جهاني
صدق مي كند اين فرمول مهم از اين قرار است :
جمع دو نفر يا بيشتر + هدف مشترك + كمك به هم براي رسيدن به هدف =
جامعه
مثال:
زن و مرد + هدف مشترك كه همانا رفع نياز به تامين سعادت است + همدلي و همياري براي رسيدن به هدف مشتر ك خانواده =
خانواده
به همين ترتيب ساير جوامع ، از جمله يك شركت ، يك مدرسه
، يك شهر ، يك كشور و ..... حال گر در فرمول يكي از جوامع يكي عنصر لنگ بزند
معادله به هم مي خورد و جامعه تبديل به اجتماع ميشود و ديگر جامعه اي وجود نخواهد داشت

ديگر نه من اين معاني معيوب !
ديگر نه من اين شهادت اشك !
ديگر از تكرار ترانه خسته ام !
از اين پنجره هاي بسته خسته ام!بانو !
خسته ام از اين دقايق بي لبخند!
باران ببارد يا نبارد ،
من مي روم با دست هايم
چتري براي پروانه ها بسازم !
ديگر چه مي شود كه نام گل هاي باغچه را به خاطر نياورم ؟
يا اصلا ندانم كه كدام شاعر شبتاب ،
قافيه ها را از قاب غمگين پنجره پر داد ؟
من كه خوب مي دانم ،
بادبادك بي تاب تمام ترانه ها
هميشه پر پشت بام خلوت خاطره ها ي تو مي افتد ،
ديگر چه فرق مي كند كه بدانم
باد از كدام طرف مي وزد!



Tuesday, November 12, 2002

اصلا حوصله نداشتم اصلا
شب قبلش با "م" بودم و يه دلتنگي خاصي داشتم
اونو از ذهنم نمي تونستم خارج كنم
و كاملا نا اميد بودم با خودم مي گفتم باز هم ردي
و خودمو براي رد شدن آماده كرده بودم
صبح در اوج نا اميدي رفتم شهرك آزمايش با علم اينكه براي بار چهارم ردم
وقتي نوبت من براي امتحان شد خدا خدا مي كردم حداقل اگر رد مي شم
با آبرو ريزي نباشه
نشستم پشت رول افسر گفت حركت كن بزن دو بزن سه معكوس بزن دو
بعدش گفت پشت يه ماشين پارك دوبل كن و بعد از همه اينها گفت با دنده عقب برو
خط دو ومن همه اينها رو مثل آقا ها انجام دادم !!!!!
خودم هم باورم نمي شد زبونم بند اومده بود خودم هم باورم نمي شد كه داره افسره
كارتم رو امضا مي كنه و مي زنه قبول
دلم مي خواست خوشحاليمو با كسي كه دوستش دارم تقسيم كنم و اولين كاري كه
كردم به "م" زنگ زدم
با خودم گفتم خدا چقدر مهربونه
وقتي فكر مي كني همه در ها به روت بسته است يه جوري مي شه كه خلا فش بهت ثابت
بشه