ديگر نه من اين معاني معيوب !
ديگر نه من اين شهادت اشك !
ديگر از تكرار ترانه خسته ام !
از اين پنجره هاي بسته خسته ام!بانو !
خسته ام از اين دقايق بي لبخند!
باران ببارد يا نبارد ،
من مي روم با دست هايم
چتري براي پروانه ها بسازم !
ديگر چه مي شود كه نام گل هاي باغچه را به خاطر نياورم ؟
يا اصلا ندانم كه كدام شاعر شبتاب ،
قافيه ها را از قاب غمگين پنجره پر داد ؟
من كه خوب مي دانم ،
بادبادك بي تاب تمام ترانه ها
هميشه پر پشت بام خلوت خاطره ها ي تو مي افتد ،
ديگر چه فرق مي كند كه بدانم
باد از كدام طرف مي وزد!
ديگر نه من اين شهادت اشك !
ديگر از تكرار ترانه خسته ام !
از اين پنجره هاي بسته خسته ام!بانو !
خسته ام از اين دقايق بي لبخند!
باران ببارد يا نبارد ،
من مي روم با دست هايم
چتري براي پروانه ها بسازم !
ديگر چه مي شود كه نام گل هاي باغچه را به خاطر نياورم ؟
يا اصلا ندانم كه كدام شاعر شبتاب ،
قافيه ها را از قاب غمگين پنجره پر داد ؟
من كه خوب مي دانم ،
بادبادك بي تاب تمام ترانه ها
هميشه پر پشت بام خلوت خاطره ها ي تو مي افتد ،
ديگر چه فرق مي كند كه بدانم
باد از كدام طرف مي وزد!
0 Comments:
Post a Comment
<< Home