!!!فرهاد کوه کن

Sunday, November 23, 2003

اين روزها اغلب با تاخير مي رم سره كار
من خيلي وقتها با تعجب ميترسم
آدمي كه تا همين چند ساعت پيش داره پشت سره مسوول بازرسي بد و بيراه مي گه و با يه ژست روشنفكري انتقاد مي كنه جلوي روش كه مي رسه مي گه مگه كسي هم هست كه تو شركت از شما دلخور يا ناراضي باشه و من با تعجب و با ترس به گوسفندي فكر مي كنم كه تا همين چند ساعت پيش از نظر اون آقا شبيه مسوول بازرسي بود
وقتي مي بينم اين شركت ما كه تازه خصوصي هم هست چقدر پول و انرژي و وقت تلف ميشه با خودم ميگم واي به حال شركتهاي دولتي
حقيقت اينه كه صنعت و بازار ايران بيماره و فقط اين پول نفت هستش كه داره مي چرخه و عده اي به اسم ملت يه عده كم و يه عده زياد از اون بهره مي گيرند
و من مي ترسم و به جديدترين آهنگ دانبولي رسيده از اون ور آبها گوش مي دم

Sunday, November 09, 2003

رو به همكارم مي كنم و ميگم به جايي رسيدم كه از مرگ ترسي ندارم و ميخوام خودكشي كنم اونم ميگه بهترين راه قرص سيانوره بي درد و راحت خلاص مي كنه و من ميگم از كجا مي تونم تهيه كنم ؟ همكارم ميگه كاري نداره 20000 تومان بده به من باست از ناصرخسرم ميگيرم
لحظهاي باخودم ميگم خوب شايد خودم برم ناصر خسرو بتونم ارزونتر تهيه كنم !!!!!!!!!
وبعد از لحظه اي ديگر تو دلم به اين حماقتم مي خندم آخه ديوونه تو كه مي خواهي بميري چرا ديگه دنباله ارزوني و گروني قرصي!؟!!
و بعد از دقاقيقي مي گم آدم بعضي لحظه ها چقدر ديوووووووونست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

كافه بلاگ ظاهرا يه كافي شاپي هست براي وب لاگ نويسها
من آدرس اونو از خورشيد فهميدم
اگر وقت كنم يه روز برم البته نمي دونم با كي :( البته اين موضوع مي تونه قابل توجه دوستم حميد باشه كه اكثر قريب به اتفاق كافي شاپهاي تهران رو زير پاش گذاشته ;)

Sunday, November 02, 2003

دوباره مدتی که فیلم یاد هندوستون کرده
دوباره یاد روزهای گذشته و عشق قدیمی
عشق تموم شده ولی خاطراتش باقی مونده
دوباره با هر ترانه نا خود آگاه یادش می اد تو ذهنم
با دیدن هر کسی که کوچکترین نشونه ای از اون داره چند دقیقهای نگاهم رو خیره نگه می داره روز که از اون محله قدیمی رد شدم انگار همه خاطرات برام زنده شد و با دیدن دختر پسرهایی که دستشون تو دست همه یاده اولین فشار عشقانه دستی می افتم و بعد با خودم میگم بازم میشه عاشق شد ؟؟؟