!!!فرهاد کوه کن

Thursday, August 28, 2003

سلام
اين روزها خيلي زود تر خسته مي شم
حس مي كنم اون انرژي ساابق رو ندارم
شب مي آم خونه مثل مرده مي افتم

راستي بنا به اخبار
موثق بازار عروسي كما كان داغه

دوستان خوب نعمتي كه من كاملا درك مي كنم و اونو با دنياي عو ض نمي كنم
امروز تو شركت حسابي دلم گرفته بود . ياد روز ها و خاطرات گذشته و روزها ي از دست رفته روزهايي كه با ملياردها مليارد هم بر نمي گردند و فقط خاطراتشون باقيند و من در آستانه 29 سالگي هنوز دلم مي خواد باز عاشق بشم ولي فرهاد هم اون فرهاد سابق نيست ولي دلم هنوز جوونه هنوز با هم با گوشه چشمي دلم به وجد مي آد
خدا يا دلم مي خواد باز عاشق بشم

Monday, August 25, 2003

سلام

خورشيد خانم مبارك باشه
اميدوارم نيمه گمشده خودشو پيدا كرده باشه
هر كسي يه نيمه گمشده اي داره كه شايد خوشبخت به كسي مي گند كه بتونه نيمه گمشده خودشو پيدا كنه


آدم هر چي سنش بالا ميره نا خود آگاه بر مشغله ها و گرفتاريهاش افزوده مي شه . بعضي وقتها حسرت سالها ي قبل رو مي خورم
خدايا منو به راه درست هدايت كن
راستي مطلبي خورشيد درباره عشق گفته حتما بخونيد عين حقيقت هستش
عشق بايد ساخته بشه و اونو بسازيم چيزي نيست كه خود به خود به وجود بياد
من دوستدار روي خوش و موي دلكشم مدهوش چشم مست و مي صاف بي غشم
در عاشقي گريز نباشد ز سوز و ساز استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

Friday, August 22, 2003

سلام
يه چند روزي با دوستان بسيار خوبم رفتيم شمال
واقعا خوش گذشت و براي مني كه توي اين چند مدت با مسايل ريز و درشت زيادي سر وكله زده بودم واقعا لازم بود
امير از خاطراتش مي گفت كه من دهنم از شنيدن اونها همينطوري باز مي موند واقعا كه زندگي عجيبي داشته
حميد هم كه واقعا دوستي كه به آدم آرامش ميده
و حسين با اون سكوت و معرفت كودكانه واقعا لذت بخشند
خلاصه يه 3 روزي خودمون بوديم