پريشب به طور اتفاقي با دوستم به همراه همسرش رفتم سينما فرهنگ به عشق نيم بها بودن سينما در شنبه ها
و عجب حسن اتفاقي :)
فيلمي ديدم به نام شبهاي روشن كه ظاهرا برگرفته از رماني از دايستايوفسكي هستش
فيلمي به نظر من متفاوت و با لحني دوست داشتني به خصوص براي مني كه عاشق شعره
فيلم سرشار از نكته هاي شاعرانه و كنايه هاي فلسفي هستش
راستش وقتي تو سينما رفتم اصلا توقع ديدن همچين فيلمي نداشتم و فكر مي كردم مثل اكثر فيلمهاي امروز سينما ي ايران موضوعي تكراري و كسل كننده داره و شايد همين
غافلگيري بود كه منو جذبش كرد . هميشه ديدن اون چيزي كه توقعش رونداري جذابه
خلاصه از اون فيلمهاي بود كه بدجوري با سليقه من جور در اومد
روزنامه شرق هم نقدي از اون چاپ كرده كه اينجا تو قسمت سينمايي اون نوشته
و عجب حسن اتفاقي :)
فيلمي ديدم به نام شبهاي روشن كه ظاهرا برگرفته از رماني از دايستايوفسكي هستش
فيلمي به نظر من متفاوت و با لحني دوست داشتني به خصوص براي مني كه عاشق شعره
فيلم سرشار از نكته هاي شاعرانه و كنايه هاي فلسفي هستش
راستش وقتي تو سينما رفتم اصلا توقع ديدن همچين فيلمي نداشتم و فكر مي كردم مثل اكثر فيلمهاي امروز سينما ي ايران موضوعي تكراري و كسل كننده داره و شايد همين
غافلگيري بود كه منو جذبش كرد . هميشه ديدن اون چيزي كه توقعش رونداري جذابه
خلاصه از اون فيلمهاي بود كه بدجوري با سليقه من جور در اومد
روزنامه شرق هم نقدي از اون چاپ كرده كه اينجا تو قسمت سينمايي اون نوشته
0 Comments:
Post a Comment
<< Home