در اين اتاق كه هوايش گرم و سنگين است
به همراه روزنامه اي كه خبر آن
قلب مرا به درد آورده است
تكه پاره هاي قلبم را ورق مي زنم
قطره اشكي دور از چشم نامحرمان .......
و ناگهان صداي پايي سكوتم رامي شكند
و به گوشه اي از اتاق پناه ميبرم
و به جادوي سخن شك مي كنم
و اگر جادويي هست
آن سكوت است ، سكوت
به همراه روزنامه اي كه خبر آن
قلب مرا به درد آورده است
تكه پاره هاي قلبم را ورق مي زنم
قطره اشكي دور از چشم نامحرمان .......
و ناگهان صداي پايي سكوتم رامي شكند
و به گوشه اي از اتاق پناه ميبرم
و به جادوي سخن شك مي كنم
و اگر جادويي هست
آن سكوت است ، سكوت
0 Comments:
Post a Comment
<< Home